شعر ، داستان، حکمت و مطالب جالب پرورشی

ما که قصد برادری داریم / شعر طنز سعید بیابانکی


 

شکر ایزد فن آوری داریم
صنعت ذره پروری داریم

از کرامات تیم ملی مان 
افتخارات کشوری داریم

با "نود" حال می کنیم فقط
بس که ایراد داوری داریم

وزنه برداری است ورزش ما 
چون فقط نان بربری داریم

می توانیم صادرات کنیم 
بس که جوک های آذری داریم

برف و باران نیامده به درک 
ما که باران کوثری داریم!

گشت ارشاد اگر افاقه نکرد
صد و ده تا کلانتری داریم

خواهران از چه زود می رنجید
ما که قصد برادری داریم

ما برای ثبات اصل حجاب
خط تولید روسری داریم

چاقی اصلا اهمیت دارد
ما که ژل های لاغری داریم؟

ما در ایام سال هفده بار 
آزمون سراسری داریم

این طرف روزنامه های زیاد 
آن طرف دادگستری داریم

جای شعر درست و درمان هم 
تا بخواهی دری وری داریم!

چند تا شعبه بانک و دانشگاه 
بین مریخ و مشتری داریم

به حقوق بشر نیازی هست 
ما که اصل برابری داریم؟

حرف هامان طلاست سی سال است 
قصد احداث زرگری داریم

اجنبی هیچکاک اگر دارد
ما جواد شمقدری داریم

خنده اصلا به ما نیامده است 
بس که مداح و منبری داریم

تا بدانند با بهانه ی طنز
از همه قصد دلبری داریم

هم کمال تشکر از دولت 
هم وزیر ترابری داریم!

 

سعید بیابانکی

 



:: موضوعات مرتبط: شعر طنز، ،
:: برچسب‌ها: شعر طنز - سعید بیابانکی,
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : پنج شنبه 5 دی 1392
زمان : 20:58
ما که قصد برادری داریم / شعر طنز سعید بیابانکی


شکر ایزد فن آوری داریم
صنعت ذره پروری داریم

از کرامات تیم ملی مان 
افتخارات کشوری داریم

با "نود" حال می کنیم فقط
بس که ایراد داوری داریم

وزنه برداری است ورزش ما 
چون فقط نان بربری داریم

می توانیم صادرات کنیم 
بس که جوک های آذری داریم

برف و باران نیامده به درک 
ما که باران کوثری داریم!

گشت ارشاد اگر افاقه نکرد
صد و ده تا کلانتری داریم

خواهران از چه زود می رنجید
ما که قصد برادری داریم

ما برای ثبات اصل حجاب
خط تولید روسری داریم

چاقی اصلا اهمیت دارد
ما که ژل های لاغری داریم؟

ما در ایام سال هفده بار 
آزمون سراسری داریم

این طرف روزنامه های زیاد 
آن طرف دادگستری داریم

جای شعر درست و درمان هم 
تا بخواهی دری وری داریم!

چند تا شعبه بانک و دانشگاه 
بین مریخ و مشتری داریم

به حقوق بشر نیازی هست 
ما که اصل برابری داریم؟

حرف هامان طلاست سی سال است 
قصد احداث زرگری داریم

اجنبی هیچکاک اگر دارد
ما جواد شمقدری داریم

خنده اصلا به ما نیامده است 
بس که مداح و منبری داریم

تا بدانند با بهانه ی طنز
از همه قصد دلبری داریم

هم کمال تشکر از دولت 
هم وزیر ترابری داریم!

 

سعید بیابانکی



:: موضوعات مرتبط: شعر طنز، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : یک شنبه 5 آبان 1392
زمان : 18:53
شعر طنز آسانسور ابوالقاسم حالت


شعر آسانسور

 

 

بحر طويل - آسانسور- ابوالقاسم حالت

آن شنیدم که یکی مرد دهاتی، هوس دیدن تهران سرش افتاد و پس از مدت بسیار مدیدی و تقلای شدیدی به کف آورد زر و سیمی و رو کرد به تهران، خوش و خندان و غزلخوان ز سر شوق و شعف گرم تماشای عمارات شد و کرد به هر کوی گذرها و به هر سوی نظرها و به تحسین و تعجب نگران گشت به هر کوچه و بازار و خیابان و دکانی. در خیابان به بنایی که بسی مرتفع و عالی و زیبا و نکو بود و مجلل، نظر افکند و شد از دیدن آن خرم و خرسند و بزد یک دو سه لبخند و جلو آمد و مشغول تماشا شد و یک مرتبه افتاد دو چشمش به آسانسور، ولی البته نبود آدم دل ساده خبردار که آن چیست؟ برای چه شده ساخته، یا بهر چه کار است؟ فقط کرد به سویش نظر و چشم بدان دوخت زمانی. ناگهان دید زنی پیر جلو آمد و آورد بر آن دگمه ی پهلوی آسانسور به سرانگشت فشاری و به یک باره چراغی بدرخشید و دری وا شد از آن پشت اتاقی و زن پیر و زبون داخل آن گشت و درش نیز فرو بست. دهاتی که همان طور بدان صحنه ی جالب نگران بود، زنو دید دگر باره همان در به همان جای زهم وا شد و این مرتبه یک خانم زیبا و پری چهر برون آمد از آن، مردک بیچاره به یک باره گرفتار تعجب شد و حیرت چو به رخسار زن تازه جوان خیره شد و دید که در چهره اش از پیری و زشتی ابدا ً نیست نشانی. پیش خود گفت که: ما در توی ده این همه افسانه ی جادوگری و سحر شنیدیم، ولی هیچ ندیدیم به چشم خودمان همچه فسون کاری و جادو که در این شهر نمایند و بدین سان به سهولت سر یک ربع زنی پیر مبدل به زن تازه جوانی شود. افسوس کزین پیش، نبودم من درویش، از این کار، خبردار، که آرم زن فرتوت و سیه چرده ی خود نیز به همراه درین جا، که شود باز جوان، آن زن بیچاره و من سر پیری برم از دیدن وی لذت و، با او به ده خویش چو برگردم و زین واقعه یابند خبر اهل ده ما، همه ده بگذارند، که در شهر بیارند زن خویش چو دانند به شهر است اتاقی که درونش چو رود پیرزنی زشت، برون آید از آن خانم زیبای جوانی »!!



:: موضوعات مرتبط: شعر طنز، ،
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : چهار شنبه 17 مهر 1392
زمان : 20:8
شعر طنزی در مورد شاعرها


این شاعری که همدم خودکار و دفتر است 
آوازهای خاطره انگیزی از بر است

با دود و بنگ و منقل و سیگار زنده است
شعرش پر از پیاله و ساقی و ساغر است

 با چای داغ و قند فقط حال می کند
دنبال استکانِ قدیمی لب پر است

اشعار سوزناکش اگر گریه دار نیست
وضع معاش و زندگی اش خنده آوراست

در جشنواره ها پی تندیس افتخار
همواره رو به قبله دعا گوی داور است

 در جمع شاعرانه دم از عشق می زند
در خانه خودش سخن از چیز دیگر است

اعصاب همسرش زده تب خال و خط خطی
 از بس که غرق وصف خط و خال دلبر است

در وصف مادرش غزلی گفته بی نظیر
این سال ها که بی خبر از حال مادر است

این است شاعری که دل از دور می برد
آری، شنیدن  دهل از دور خوش تر است!

نسیم عرب امیری



:: موضوعات مرتبط: شعر طنز، ،
:: برچسب‌ها: شعر طنز,
نویسنده : طاهر ماستری فراهانی
تاریخ : سه شنبه 16 مهر 1392
زمان : 20:44

صفحه قبل 1 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.